Search
Close this search box.

فهرست مطالب

فرق عشق و وابستگی چیست ؟

فیلم با صحنه هایی مستند و بسیار غنی از کوهها و پرواز عقابها و تولد یک جوجه عقاب که پسر دوم خانواده است اغاز می شود.

تولد و حضور در زندگی و نیاز به بقا که با صحنه هایی از چرخه ی زنجیره ی غذایی عقاب و روباه و سایر حیوانات و در انتها انسان شکارچی نشان می دهد که هر کدام برای حیات به دیگری نیاز دارند و به نظر می رسد که دشمن همدیگر هستند.

داستان به موازات صحنه های زندگی خانواده ی عقابها که به ان خواهیم پرداخت، سرگذشت پسر نوجوانی(لوکاس)را نشان می دهد. لوکاس در خانواده ی ناامنی زندگی میکند و در کودکی ترومای سوختن و مرگ مادر جلوی چشمانش درپی اتش گرفتن منزل را دارد.

در خاطرات کودکی او دعواهای همیشگی پدر  با مادرعلاوه بر صحنه اتش گرفتن مادری که بسیار او را دوست می داشته وجود دارد.

زندگی و مهارت های ارتباطی عقابها چه درسهایی برای ما (انسانها)دارد؟

دلبستگی و عشق را در رابطه ی عقاب پدربا خانواده اش می توان دید و درسهای بسیاری برای یادگیری و تطبیق در روابط انسانی دارد.سلطان کوهستان(عقاب پدر)برای خانواده اش غذا تهیه می کند و نه تنها قدرتمند و شکوهمند بر فرازجنگل کوهستانی پرواز می کند بلکه با شکوه بسیار نشانه های علاقه مرد به زن را در نگاه و توجه به مادر خانواده (ملکه)به صورت مستند می بینیم.

مادری که عشق را از همسرش دریافت می کند-محبت را همراه با کوچکتر کردن خوراک به جوجه هایش می بخشد.

انتظار داریم چنین رابطه ای را در زندگی لوکاس و پدرش(شکارچی) ببینیم.راستی چقدر نشان دادن علایق و دلبستگی و عشق در روابط بین همسران می تواند باعث ایجاد امنیت در خانواده بشود؟

وقتی مهارت های ارتباطی با اطرافیانمان دچار چالش است

متاسفانه همانگونه که دربالا اشاره شد،قبل ازمرگ مادر و حادثه ی اتش سوزی- در پسزمینه ی ذهن لوکاس خاطراتی از مشاجرات و دعواهای پدر و مادر وجود دارد،لوکاس از پدرش خشمگین است و این خشم را بصورت لالی انتخابی و دوری از پدر بروز می کند،او کشتن حیوانات را بی رحمی می داند.

پدر در مهارت های ارتباطی با فرزندش دچار چالش است و همین باعث ناامنی خانه برای لوکاس است.

یکی از واضح ترین چالش هایی که پدر هنوز نتوانسته انرا مدیریت کند، فشارهای تک والد بودن و ارتباط با فرزند است.لوکاس بخاطر امتناع از خوردن گوشت شکاراز پدرش کتک می خورد و به یاد خاطرات خوش گذشته از مادری که دلبستگی و عشق و مهر را به فرزند می داده ،بودن در کلبه ی سوخته ی قدیمی را ایمن تر از ماندن در کنار پدر بی رحم و خشن می داند.

به نظر شما اگر روابط  پدر و مادر عاشقانه بود، مشکل تک والد بودن کمترمیشد و لوکاس و پدرش ایمن تر زندگی می کردند؟